اگر از شما بپرسم «از زندگي چه ميخواهيد؟» و شما جواب بدهيد «ميخواهم خوشبخت باشم و خانوادهي خوبي داشته باشم و يك شغل عالي»، جواب شما آنقدر كليشهاي و پيشپاافتاده است كه در واقع هيچ معنايي ندارد. همهي آدمها از چيزي كه حس خوبي ميدهد لذت ميبرند. همه يك زندگي مرفه و با فراغِ بال ميخواهند، اينكه عاشق بشوند و رابطهي زناشويي معركهاي داشته باشند. خوشتيپ و محبوب و پولدار باشند. آنقدر مورد احترام و جذاب باشند كه وقتي وارد اتاقي ميشوند آدمها مثل رود نيل شكافته شوند.
معلوم است، همه اين را ميخواهند. خواستنش آسان است.اما پرسش مهمتر، پرسشي كه كمتر كسي در زندگي به آن توجه ميكند، اين است كه :چه رنجي را در زندگي ميخواهيد؟ مايلايد در زندگي با چه چيزي دستوپنجه نرم كنيد؟
زيرا به نظر ميرسد اين عاملي مهم و تعيينكنندهتر است براي اينكه زندگي ما در نهايت چه چيزي از كار درآيد.
آنچه موفقيت شما را تعيين ميكند اين پرسش نيست كه «ميخواهيد از چه چيزي لذت ببريد؟» بلكه پرسش درست اين است كه «مي خواهيد چه رنجي را تحمل كنيد؟» راه شادكامي راهي پر از خراب كردن و سرافكندگي و شرمساري است.
بايد چيزي را انتخاب كنيد. نميتوانيد يك زندگي بدون رنج داشته باشيد. نميشود دائماً همه چيز گل و بلبل باشد. پرسشِ لذت، آسان است، و تقريباً پاسخ همهي ما يكسان است.
پرسش مهمتر، پرسش رنج است. دوست داريد براي رسيدن به آن زندگي رويايي، چه رنجي را تحمل كنيد؟ اين پرسشهاي سخت هستند كه ارزشمندند و شما را به جايي ميرسانند.
چهارشنبه ۲۰ آذر ۹۸ | ۱۶:۳۳ ۸۳ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است